English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4782 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
piscicultural U مربوط به پرورش ماهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pisciculture U پرورش ماهی
educational U مربوط به اموزش و پرورش
apiarian U مربوط به پرورش زنبور عسل
apicultural U مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
sericulture U پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system U سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education U پرورش اموزش و پرورش
rabbitry U محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
pomfret U یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse U موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck U ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
intelligence process U جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
escolar U نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
guppies U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
haddock U ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
fished U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fishes U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish U ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy U ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
mackerel U ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
grayfish U نوعی ماهی روغن سگ ماهی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
nurture U پرورش
nurtured U پرورش
nurturing U پرورش
cultures U پرورش
nurtures U پرورش
fosterage U پرورش
culturing U پرورش
breeding U پرورش
training پرورش
pedagogy U پرورش
floriculture U پرورش گل
cultivation U پرورش
upbringing U پرورش
nourishment U پرورش
culture U پرورش
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
data processing U پرورش اطلاعات
foster U پرورش دادن
body-building U پرورش اندام
breeding U پرورش حیوانات
education U اموزش و پرورش
body building U پرورش اندام
silviculture U پرورش جنگل
ser U پرورش نوغان
self culture U پرورش نفس
self cultivation U پرورش نفس
aviculture U پرورش مرغ
character training U پرورش منش
processes U پرورش دادن
mental discipline U پرورش ذهنی
ostreiculture U پرورش صدف
p.exercise U پرورش بدنی
fosters U پرورش دادن
germiculture U پرورش میکروب
fostering U پرورش دادن
unbred U پرورش نیافته
fostered U پرورش دادن
mariculture U پرورش دریازیان
bring up U پرورش دادن
swannery U محل پرورش قو
process U پرورش دادن
sea calf U گوساله ماهی سگ ماهی
silviculturist U ویژه گر پرورش جنگل
comparative education U اموزش و پرورش تطبیقی
special education U اموزش و پرورش استثنایی
viniculture U پرورش انگور شراب
f.education U پرورش واموزش دختران
poulterer U پرورش دهنده طور
culture of bees U پرورش یا تربیت زنبور
guardian by nurture U قیم بعلت پرورش
child rearing practices U شیوههای پرورش کودک
nature nurture controversy U مجادله سرشت- پرورش
manpower development U پرورش نیروی انسانی
rosarian U پرورش دهنده گل سرخ
educationist U کارشناس اموزش و پرورش
educationists U کارشناس اموزش و پرورش
falconers U پرورش دهنده شاهین
calf machine U دستگاه پرورش عضله
educationalists U کارشناس اموزش و پرورش
educationalist U کارشناس اموزش و پرورش
educationist U متخصص اموزش و پرورش
animal husband U پرورش جانوران اهلی
ser U پرورش کرم ابریشم
educationists U متخصص اموزش و پرورش
falconer U پرورش دهنده شاهین
apiculture U پرورش زنبور عسل
education department U اداره آموزش و پرورش
upbringing U روش اموزش و پرورش بچه
hennery U مزرعه یا محل پرورش مرغ
ranch U در مرتع پرورش احشام کردن
haute ecole U پرورش اسب در سطح عالی
ranches U در مرتع پرورش احشام کردن
incubators U محل پرورش اطفال زودرس
incubator U محل پرورش اطفال زودرس
sericultural U وابسته به پرورش کرم ابریشم
sericulturist U پرورش دهنده کرم ابریشم
beekeeper U پرورش دهندهء زنبور عسل
apiarist U پرورش دهندهء زنبور عسل
pickerel U اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
thremmatology U علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
wooler U جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
orthogenesis U اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
foliage plant U گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
green thumbed U کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
linebreeding U پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
livestock U مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
live stock U مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
beef cattle U گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
teleost U ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
general grant U کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
automatic data processing U پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
develops U بسط دادن پرورش دادن
develop U بسط دادن پرورش دادن
mermaids U زن ماهی
fish U ماهی
pisces U ماهی
fumade U ماهی
mermaid U زن ماهی
fishes U ماهی
gar U سگ ماهی
per mensem U ماهی
fished U ماهی
piscium U ماهی
haberdine U ماهی
lunar U ماهی
dogfish U سگ ماهی
tuna U ماهی تن
tuna fish U ماهی تن
caudal fin U دم ماهی
tartar sauce U سس ماهی
sturgeon U سگ ماهی
mullet U شاه ماهی
dolphins U ماهی یونس
goggle eye U نوعی ماهی
grampus U گاو ماهی
anchovy U ماهی کولی
anchovies U ماهی کولی
fomalhaut U دهان ماهی
green bone U نیزه ماهی
skates U لقمه ماهی
needle fish U نیزه ماهی
cambers U گرده ماهی
camber U گرده ماهی
sea needle U نیزه ماهی
frier U ماهی تابه
ridged U گرده ماهی
dogfish U اره ماهی
fryer U ماهی تابه
jowls U کله ماهی
dome U گرده ماهی
sea devil U ماهی کوسه
game fish U ماهی موردنظر
gar U نیزه ماهی
jowl U کله ماهی
catfish U گربه ماهی
domes U گرده ماهی
walrus U شیر ماهی
walruses U شیر ماهی
frog fish U ماهی کوسه
skated U لقمه ماهی
frying pans U ماهی تابه
fin U پره ماهی
fishwives U زن ماهی فروش
halieutics U ماهی گیری
fishwife U زن ماهی فروش
horse mackerel U ماهی برگ
i went to fish U ماهی بگیرم
ichthyic U وابسته به ماهی
ichthyic U ماهی وار
ichthyocentaur U ادم ماهی
ichthyocentaur U ماهی ادم
ichthyocolla U سریشم ماهی
ichthyography U شرح ماهی
ichthyoid U ماهی وار
fishy U ماهی دار
Recent search history Forum search
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2شما اهل کجا هستید
1offshoring
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com